خلاصهٔ نظریهٔ جنسی فروید این است که در وجود هر انسان مقداری تمایلات و غرایز شهوی نهفته است که با شدت فوقالعادهای احتیاج به ارضاء شدن دارند، اما منهیات اخلاقی اجتماع مانع ارضاء آزادانهٔ آنها میگردد؛ بنابراین انسان خود را مواجه با یک تضاد و تعارض شدید میبیند، و حاصل این تعارض حالتی است که ما آن را بنام «اضطراب» میشناسیم؛ بعبارت دیگر، عامل خطرناکی که بعنوان منشأ و محرک درونی ترس و اضطراب از آن صحبت میکنیم، تعارض بین تمایلات جنسی با منهیات اخلاقی است.
حالا ببینیم واقعاً این طور است؟ ما میدانیم که سابقاً در جوامع غربی، آزادی جنسی مثل امروز وجود نداشت؛ بنابراین اگر کسی برای ارضاء تمایلات جنسی خود به راههای غیرعرفی، غیراخلاقی و غیرقانونی متوسل میشد، دچار احساس گناه، احساس خفت و ترس و اضطراب میگردید (طبق نظر فروید).
خوب، اگر این نظریه را صحیح فرض کنیم و بپذیریم که اضطراب ناشی از برخورد تمایلات جنسی با منهیات اخلاقی است، قاعدتاً امروز که چنین منهیاتی وجود ندارد و آزادی جنسی لااقل در کشورهای غربی بحد زیادی وجود دارد، نباید اضطراب و مسائل روانی هم در این جوامع وجود داشته باشد، حال آنکه عملاً میبینیم امروز در جوامع غربی اضطراب و سایر عوارض و بیماریهای روانی ناشی از آن بمراتب بیشتر از گذشته شده است. فروید میگوید هر جا سختگیری از نظر ارضاء تمایلات جنسی وجود داشته باشد و منهیات اخلاقی مانع ارضاء این گونه تمایلات گردد، اضطراب و سایر کیفیات و عوارض عصبی هم بطور اجتناب ناپذیری فراوان میشود.
مفهوم مخالف این حرف آن است که هرجا آزادی جنسی وجود دارد، قاعدتاً نباید اضطراب و سایر مسائل روانی وجود داشته باشد؛ در صورتی که واقعیت خلاف این امر را نشان می دهد.
- تاریخ : سه شنبه ۲ مهر ۹۸
- ساعت : ۱۲ : ۳۱
- |
- نظرات [ ۰ ]