احتیاج عصبی به جلب محبت و نیاز به تأیید و تصویب دیگران حکایت از یک مسئلهٔ اساسی دیگر نیز میکند. کسی که احتیاج عصبی و افراطی به محبت دیگران دارد، باطناً احساس بیارزشی، حقارت، ضعف روحی و عدم اعتماد به نفس نیز میکند ؛ یا درست تر این است که بگوییم احتیاج به جلب محبت ناشی از این ضعفهاست.
شخص عصبی در هرزمینهای خودرا بیارزشتر و بیکفایتتر از آنچه واقعاً هست تصور میکند و فکر میکند آدمی است بیعرضه که شایستگی و توانایی انجام هیچ کاری را ندارد؛ خود را بیاستعدادتر و بیهوشتر از آنچه واقعاً هست میبیند؛ تصور میکند آدمی است منفور وغیر جذاب.
گاهی احساس حقارت و بیارزشی به این صورت در میآید که شخص مدام از دنیا و مردم دنیا شکوه و گلایه میکند؛ مدام نق میزند و به انواع طرق اسباب مزاحمت و اذیت دیگران را فراهم میسازد؛ یا مدام غصه میخورد و میگوید : «دردهای من غیر قابل علاج است. گاهی هم برای پوشاندن احساس بیارزشی و حقارت خود دست به مقداری نمایشهای متشخصانه میزند؛ خیلی خودنمایی و تظاهر به بزرگی میکند؛ پولش را به رخ دیگران میکشد؛ دوستان اسم و رسم دار خود را به رخ دیگران میکشد؛ فضل فروشی میکند و خودنماییهایی از این قبیل. غافل از آنکه هیچ کدام از اینها نمیتواند درد عمیق احساس بیارزشی او را درمان کند.
کتاب :
شخصیت عصبی زمانه ما
نویسنده :
کارن هورنای
ترجمه :
محمد جعفر مصفا
صفحهٔ 32 و 33
- تاریخ : شنبه ۳۰ شهریور ۹۸
- ساعت : ۲۳ : ۲۱
- |
- نظرات [ ۰ ]